کد مطلب:129654 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:144

شهادت موقع بن ثمامه اسدی صیداوی
در بـرخـی مـنـابـع تـاریـخـی مـانـنـد تـاریـخ طـبـری (ج 3، ص 335) و الكامل فی التاریخ (ج 3، ص 296) نام وی مرقّع آمده است. ولی سماوی آن را موقّع بر وزن معظم كه در اصل به معنای گرفتار شده به رنج است ضبط كرده است (ر.ك: ابصار العـیـن، ص 118). زنـجـانـی نـیـز به نقل از عسقلانی نام او را به همین صورت ذكر كرده است.(تسلیة المجالس، ص 195، شماره 156)

سماوی می نویسد: «موقّع از جمله كسانی بود كه شبانه به امام (ع) پیوستند. ابو مخنف گوید: [1] موقّع بر زمین افتاد و خویشاوندانش او را نجات دادند و به كوفه بـردنـد و در آنـجـا پـنـهـان كـردنـد. وقـتـی به ابن زیاد خبر دادند، كس فرستاد تا او را بـكـشـنـد. اما گروهی از بنی اسد درباره اش شفاعت كردند. عبیداللّه از خونش در گذشت، ولی او را بـه كـنـد و زنـجـیـر بـسـت و بـه زاره تـبـعـیـد كرد. [2] او بر اثر جـراحـاتـی كـه داشـت بـیـمـار بـود و در هـمـان جا دست و پا بسته


آن قدر ماند تا آنكه یك سال بعد جان سپرد. كمیت اسدی درباره اش می گوید: «و ابو موسی اسیر در زنجیر» ـ و مقصودش موقّع است.» [3] .


[1] اگـر نـوشـته هاي سماوي به نقل از تاريخ طبري (ج 3، ص 335) باشد، در آنجا چنين آمده است: «جز اينكه مرقع بن ثمامه ي اسدي تيرهايش را بر روي زمين پخش كرد و دو زانو نشست و با دشمن مي جنگيد. چند تن از خويشاوندانش آمدند و گفتند: تو در اماني، نزد ما بيا، او نيز رفت. هنگامي كه عمر سعد كار آنان را به عبيداللّه زياد گزارش داد، او را به زاره كوچانيد.».

[2] زاره جـايي اسـت در عـمـان كـه زيـاد و پـسـرش هـر كـس از اهل كوفه و بصره را كه مي خواستند به آنجا تبعيد مي كردند.

[3] ابصار العين، ص 117.